اموزش گرافیک را با کافه آرتک به زبان ساده بیاموزید
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۰۵۴۱۰۱
شاید در دهههای گذشته آموزش گرافیک چندان رونق نداشت، اما با گذشت زمان و پیشرفت تکنولوژی، به طور کلی همه چیز تغییر کرد. به خاطر این که در گذشته، سیستمّهای کامپیوتر مانند زمان حال به بهترین شکل ممکن برای همه موجود نبود. فقط شرکتها مجهز به کامپیوتر بودند که در آن زمان هزینههای بسیار گرانی داشت و تکنولوژی آنها هم مانند زمان حال نبود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما سوال اصلی اینجاست که دقیقا چگونه میتوان مباحث آموزش گرافیک را فرا گرفته و از آن در جهت درآمدزایی استفاده کرد؟ اگر بخواهیم صادقانه به این سوال پاسخ بدهیم باید بگوییم که گرافیست شدن بدون یادگیری مباحث جامع گرافیک و طراحی کار بسیار سختی میتواند باشد. چرا که دنیای گرافیک فقط در حد نقاشیهای کودکانه نبوده و بسیار تخصصیتر از این حرفهاست. چرا که یک طراح گرافیست حرفهای باید با مباحث طراحی، اسکیس (طراحی سریع)، پرسپکتیو، حجم، ترکیببندی، رنگ و... آشنا باشد. حالا منظور ما حرفهای بودن در تمام این زمینههای نیست اما بهترین شکل ممکن آشنایی با تمام این مباحث برای بهتر شدن و ارتقاء سطح طراحان گرافیک است.
مبانی طراحی گرافیک در آموزش گرافیک بیاموزید
اهمیت موضوع یادگیری مبانی طراحی گرافیک به خاطر این است که شما به عنوان یک گرافیست حرفهای، در آینده توانایی ارتباط برقرار کردن با طرحهایی باشید که به شما محول شده است. یعنی اگر کسی از شما خواست تا برای یکی از شرکتّهای زیرمجموعهی محیط زیست یک لوگو طراحی کنید، بتوانید در ذهنتان طرح کلی از فضایی که قرار است برای آن لوگو طراحی کنید را مجسم کنید. سپس باید توانایی طراحی سریع روی کاغذ را داشته باشید و ممکن است حتی صدها طرح اولیه از لوگو رسم کنید تا به نتیجه دلخواهتان برسید. در واقع شما برای رسیدن به این حد حرفهای یا باید چند سال در دانشگاه درس بخوانید و یا در بهترین دورههای آموزش گرافیک شرکت کنید.
حالا پس از یادگیری مباحث و مبانی اولیه گرافیک، نوبت به استفاده از ابزارهای مناسب میرسد. یعنی نرمافزارهای قدرتمندی که به شما توان انجام کارهای بینهایت نامحدود را فراهم میکنند. برای مثال، تمام نقاشانی که به صورت دستی، روی کاغذ نقاشی میکشند، برای داشتن رنگهای جدید نیاز به ترکیب آنها با رنگهای دیگر و یا خریداری رنگهای زیادی هستند، آنها حتی باید قلموهای بسیار زیادی خریداری کنند که هر کدام هزینههای بسیار گرانی دارند. اما تمام این ابزارها در نرمافزارهای نظیر فتوشاپ برایتان فراهم شده و میتوانید از آنها استفاده کنید. برای این کار هم حتما باید آموزش جامع فتوشاپ را دیده باشید و با این ابزار طراحی قدرتمند، به طور کامل آشنا باشید.
این موضوع دقیقا در مورد موسیقی هم صدق میکند. چرا که بسیاری از آهنگسازان در ابتدا باید تئوری موسیقی و مهارت نواختن ساز را بیاموزند و سپس باید با ابزارهای آهنگسازی که نرمافزارهای بسیار زیادی برای این کار وجود دارد آشنا باشند. اما شما برای آموزش جامع فتوشاپ نیاز به اساتید ماهر خواهید داشت. اساتیدی که پروژههای کاملا عملی در اختیار شما قرار داده و از شما بخواهند تا دنیای واقعی کار با فتوشاپ را تجربه کنید. شما میتوانید این ماجراجویی لذت بخش را با شرکت در دورههای آموزش جامع فتوشاپ در کافه آرتک تجربه کنید. چرا که بهترین اساتید در این مجموعه، دروس کاملا کاربردی و عملی را به شما آموزش داده و استعداد و توانایی شما را به طور کلی به چالش خواهند کشید.
موفقیت زیر سایه اموزش گرافیک
شاید اموزش گرافیک و یا کار کردن با نرمافزار فتوشاپ برای بسیاری از افراد کار نسبتا سختی باشد. اما اگر شما علاقهی زیادی به دنیای گرافیک و طراحی داشته باشید، با کمی تلاش و پشتکار قادر خواهید بود به موفقیتهای بیشماری برسید. توجه داشته باشید که این موضوع هرگز با تمرین در انزوا میسر نخواهد شد. مانند کسی که یک ساز موسیقی را صرفا برای درآوردن صدای آن خریداری کرده و هرگز کلاس موسیقی نرفته و هرگز نمیتواند از روی نوت در سطح حرفهای آهنگهای سطح بالا را بنوازد، شما هم بدون کلاس رفتن و یا شرکت در دورههای آموزش جامع فتوشاپ قادر نخواهید بود سطحتان را بالاتر ببرید. در واقع تمرین و تلاش و همچنین شرکت در دورههای تخصصی مانند دو بال پرواز هستند که باید در کنار یکدیگر قرار بگیرند تا شما به اوج موفقیت برسید!
حسن شرکت در دورههای آموزش گرافیک و یا فتوشاپ این است که شما با نقاط ضعف خود روبهرو خواهید شد. یعنی به طور دقیق متوجه ایرادهایی که در نرمافزار و یا استفاده از آن دارید شده و سعی در رفع کردنشان خواهید کرد. پس از آن، هم اعتماد به نفستان بالاتر رفته و هم توانایی انجام کارهای بسیار سطح بالا را با نرمافزار خواهید داشت. چرا که برخی نرمافزارها مانند فتوشاپ بسیار حرفهای و تخصصی هستند و برای یادگیری آنها، شما نیاز به شرکت در دورههای آموزش جامع فتوشاپ خواهید داشت. چیزی که میتوانید در کافه آرتک آن را تجربه کرده و سطحتان را بالاتر ببرید. با بالاتر بردن مهارتتان، میتوانید در آینده منبع درآمد بسیار خوبی از این راه داشته باشید.
توسعه سطح مهارت با آموزش فتوشاپ
هدف از شرکت در دروههای آموزش جامع فتوشاپ و یا آموزش گرافیک، صرفا بهروز کردن سطح تواناییمان است. حتی ممکن است بسیاری از طراحان با تجربه هم، در مقاطع زمانی مختلف این کار را انجام بدهند. چرا که طراحان با تجربه از این طریق میتواند سطح خودشان را بالاتر برده و حرفهایتر از قبل خودشان شوند. چنین چیزی فقط با شرکت در دورههای تخصصی امکانپذیر است. چرا که شما مطالب بسیار مفیدی در این دورههای یاد خواهید گرفت و به معلوماتتان اضافهتر خواهد شد. دنیای یادگیری کاملا نامحدود است و هیچ کس نمیتواند ادعا کند که در یک حوزه کامل شده است و همه چیز را میداند. افرادی که در یک حوزه تخصص کسب میکنند، فقط نسبت به سطح قبلیشان بهروزتر شده و مطالب بیشتری یاد میگیرند.
از دیگر مزایای شرکت در دورههای آموزش جامع فتوشاپ، صرفهجویی در زمان و انرژی است. یعنی شما اگر بخواهید خودتان تمام مبانی آموزش گرافیک و یا ابزارهای فتوشاپ را از صفر تا صد یاد بگیرید، باید زمان و انرژی زیادی را صرف کنید. در بیشتر مواقع ممکن است اشتباهات زیادی را مرتکب شوید که فقط وقت شما را تلف کند. در صورتی که با شرکت کردن در دورههای تخصصی، تمامی این آزمون خطاها برای شما انجام شده و مطالب کلیدی و کاربردی برایتان تدریس میشود.
یادگیری فتوشاپ در کمترین زمان ممکن
یادگیری فتوشاپ در کمترین زمان ممکن یک ادعا نبوده و اگر هر کاری را اصولی انجام بدهید و البته تلاش زیادی داشته باشید، مطمئنا به اهدافتان خواهید رسید. شما در دورههای تخصصی آموزش جامع فتوشاپ، فقط نکاتی را آموزش خواهید دید که به دردتان میخورد. چرا که مطالب فرعی دیگری در فتوشاپ و یا آموزش گرافیک نیاز دارد که فقط زمانبر بوده و وقت شما را تلف خواهد کرد. به خاطر همین در کافه آرتک دقیقا به مواردی اشاره میشود که به دردتان خورده و بتوانید در آینده از آنها استفادههای مفیدی بکنید.
منبع: فارس
کلیدواژه: خبرگزاری فارس خبر فارس نیوز دوره های تخصصی آموزش گرافیک داشته باشید کافه آرتک حرفه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۵۴۱۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت «ایران» از زندگی در باغچهبان
مثل «باغچهبانی» که از نگاه کردن و رسیدگی به تکتک درختان باغش سیر نمیشود و از به بار نشستن آنها حظ میکند، چشمهای او هم هر بار به سمت دانشآموزی سُر میخورد، میشکفد و غرق در شادی میشود.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، سالهاست روی ویلچر نشسته و اما شانه به شانه دانشآموزانش راه میرود و به امید به بار نشستن تلاشهایش، درست مثل یک باغبان آنها را میپروراند. با خندههای «بیصدای» شأن میخندد و حرفهای ناگفتهشان را به خوبی میشنود و به آنها پاسخ میدهد.
«ایران جابری» حدود ۲۵ سالی است که هر روز به عشق دانشآموزانش مسیر خانه تا مدرسه را با ویلچر طی میکند تا به دبستان «باغچه بان» برسد؛ مدرسهای که نامش همه را یاد جبار باغچهبان که اولین مدرسه ناشنوایان ایران را راه اندازی
اتاق خبر صبا - نستوه - ویرایش خبرگزاری - نسخه ۷.۴.۷، ساخت ۲۰۲۳۰۷۰۱.
Informationخبر «روایت «ایران» از زندگی در باغچهبان (۷۴۹۶۳۶)» ذخیره شد
کرد، میاندازد.
در روزهایی که نام معلم بیش از هر زمان دیگری بر زبانهای جاری میشود، گروه ایمنا مسیر هشتاد کیلومتری را پیمود تا در سفر نیمروزهای به شهرضا، روایتگر زندگ ی «ایران جاوری» معلم دارای معلولیتی باشد که زندگی را موهبت خداوند به خود میداند، باشیم.
لبانش خندان و چشمانش پر از شور و عشق زندگی کردن بود، این را به وضوح میتوانستی ببینی، دلیلاش معلوم است، در طول تدریس، حضور بچهها، دنیای پاک و شیطنتهای خاصشان به او روحیه میدهد و هیچ چیز به اندازه موفقیت بچهها خوشحالش نمیکند، این معلم فداکار با وجود بیماری نادر «دیستروفی عضلانی پیشرونده» که از سالها قبل درگیر آن شده و ویلچرنشین است، باعشق و علاقه فراوان و انگیزه بسیار بالا هر روز سرکار خود حاضر شده و اوقات بسیار زیادی را برای خدمت به دانشآموزان معلول آموزشگاه باغچهبان شهرضا صرف میکند.
جاوری به سادگی شروع به معرفی خود میکند: در ششم بهمن ۱۳۵۱ در اصفهان به دنیا آمدم و از سن ۱۲ سالگی به تدریج دچار بیماری نادر «دیستروفی عضلانی پیشرونده» شدم، دیستروفی عضلانی به بیماری ژنتیکی بازمیگردد که موجب ضعف پیشرونده و تباهی عضلات اسکلتی بدن (یعنی همان عضلاتی که هنگام حرکت ارادی به کار میگیریم) میشود. در طول دوران تحصیل تا قبل از سن ۱۲ سالگی همواره در مدرسه به عنوان دونده و کوهنورد مشهور بودم و هیچیک از دانشآموزان پای رقابت با من را نداشتند، به طوری که یک روز با یکی از دانشآموزان کلاس پنجم با تعیین مسافتی توسط معلمان مسابقه دو برگزار شد و دوستم با گریه از معلم درخواست تعویض مرا داشت، چرا که میدانست برنده مسابقات هستم، بسیار خرسند بودم که در آن مسابقه برنده میشوم و رتبه کلاسام بالا میرود، هنگامی که سوت مسابقات نواخته شد هر دو شروع به دویدن کردیم، اما در میانه مسیر بدون هیچگونه اتفاقی، دیگر نتوانستم مسافت را طی کنم و نتایج مسابقات به نفع دوستم تمام شد، در مسیر بازگشت به منزل به دلیل شدت ناراحتی و استرس به زمین خوردم و شروع بیماریام هم از آنجا بود، افراد که به این بیمار مبتلا هستند بارها بر زمین خوردنها مکرر را تجربه میکنند، در دیسترفینوپاتیهای شدید، ضعف عضلانی به تدریج باعث ایجاد جمعشدگی و انحراف در ستون فقرات و دست و پا میشود و این تغییر شکلها حمل و نقل بیمار را مشکلتر میکند و شدت ضعف عضلانی بازهم افزایش مییابد.
او ادامه میدهد: در دوران تحصیل چه در مدرسه و دانشگاه با وجود اعتماد به نفس بالایم هیچ نگاه ترحمآمیزی به من نشد، همه اینها را مدیون خانوادهام هستم که با نوع تربیتشان مرا قوی بار آوردند، در طول دوران تحصیل همواره سعی داشتم از گوشهگیری پرهیز کنم، به همین خاطر رابطه خوبی با همکلاسیهایم برقرار کردم و دوستان زیادی دارم، برای کنار آمدن با این بیماری دوران بسیار سختی را گذراندم، چرا که همیشه خاطرات مسابقات دو و کوهنوردی یادآور روزهای خوش زندگیام بود، اما دیگر نمیتوانستم بدوم یا از کوه بالا بروم!
جاوری بیان میکند: از بچگی میخواستم معلم شوم و با گرفتن گچ در کنار تخته سیاه با دانشآموزان زندگی کنم و اکنون بدون اینکه احساس کنم بیمارم، زیباترین احساسات را نثار زیباترین گلهای باغچه علم و دانش میکنم، در سال ۷۰ در رشته علوم انسانی دیپلم گرفتم، همان سال در دانشگاه تهران قبول شدم و در رشته الهیات لیسانس گرفتم و تا پایان تحصیلات، به جز سختیهایی که برای بالا رفتن از پلههای دانشگاه متحمل شدم، مشکل خاصی نداشتم و تنها به دلیل وجود پلههای دانشکده، مجبور به استفاده از ویلچر شدم، اما بعد از گرفتن لیسانس، به دلیل تحصیل در رشته الهیات با گرایش تاریخ و تمدن ملل اسلامی باید در سازمان ارشاد و به تبع آن ادارات استخدام میشدیم با توجه به این رشته و علاقه شدیدی که به شغل معلمی داشتم، ابتدا به اداره ارشاد و کتابخانههای سطح شهر مراجعه کردم، اما من را نپذیرفتن و در ادامه برای پیدا کردن شغل هر هفته از سال ۷۴ تا ۷۹ به اداره آموزش و پرورش استان میرفتم، اما به علت شرایط بیماریام کاری که مناسب من باشد، پیدا نمیشد تا اینکه در این رفت و آمدها مکرر یکی از مسئولان آموزش و پرورش، حضور در مدارس استثنایی را پیشنهاد دادند.
این معلم پر تلاش میگوید: پس از روزها و سالها بالاخره در ششم اردبیهشت سال ۷۹ که به هیچ وجه نیروی از سوی آموزش و پرورش جذب نمیشد، به طور معجزه آسایی یک ابلاغیه هشت ساعت حقالتدریس در مدرسه استثنایی باغچهبان به عنوان معلم پرورشی صادر شد، با وجود وضعیتم مدیر مدرسه با خوبی استقبال کردند و حتی با خنده بدون اینکه حتی کوچکترین اشارهای به وضعیت جسمیام کند، مرا پذیرفت.
شعرخوانی دانشآموزان ناشنوا با استفاده از شیوههای ابتکاری و خلاقاین معلم پرورشی فداکار روزهای اولیه شروع دوران معلمیاش را اینگونه روایت میکند: مدرسه باغچهبان ویژه افراد ناشنوا، نابینا، کم توان ذهنی و چند معلولیتی بود، به دلیل تحصیل در رشته الهیات، هچگونه آشنایی با این محیط نداشتم، اما چون در دوران دانشگاه خط بریل را یکی از دوستان دوره تحصیل دانشگاهی آموخته بودم و به خط بریل برای او نامه مینوشتم تا حدودی به آن آشنا بودم، اما با حرکات ایما و اشاره دانشآموزان ناشنوا به هچوجه آشنایی نداشتم که با کمک همکاران و در کنار دانشآموزان طی دو هفته زبان اشاره را آموختم و سر کلاس درس رفتم.
او میافزاید: در طول تدریس، حضور بچهها، دنیای پاک و شیطنتهای خاصشان به من روحیه میداد و هیچ چیز به اندازه موفقیت بچهها خوشحالم نمیکرد، اگر خوشحال بودند از صمیم قلب برایشان خوشحال میشدم، از سال ۷۹ تا ۸۴ به عنوان معلم پرورشی حقالتدریس توانستم از سوی آموزش و پرورش استان عنوان معلم نمونه را کسب کردم و در دوران خدمتم ضمن یادگیری رشته کامپیوتر، فعالیتهای مورد نیاز مدرسه را انجام میدادم.
جاوری با اشاره به اینکه تلخ و شیرین کار با کودکان استثنایی زیاد است، میگوید: شیرینی لحظه سخن گفتن یک دانشآموز ناشنوا را با هیچ حس لذتبخش دیگری عوض نمیکنم، زیرا دنیای این کودکان خاص، بیریا و پر از صداقت است، این دانشآموزان با چشمان خود میشنوند و با دستان خود سخن میگویند، به همین دلیل سعی کردم با کمک آنها گروه سرودی را در مدرسه تشکیل دهم که باورش برای بعضی از افراد سخت بود، چرا که معتقدم این بچهها با چشمانشان میشنوند و با دستهایشان حرف میزنند؛ دنیای آنها آنقدر متفاوت است که فارغ از هیاهوی مردم این جهان به گفتوگو با هم مینشینند.
او معتقد است: هر صدایی برای خودش ارتعاش خاصی دارد و تمام استخوانهای بدن ما ارتعاش را درک و حس میکنند؛ چون گوش ما میشنود، ما یاد گرفتهایم که صداها را از طریق گوش بشنویم، اما افراد کمشنوا از طریق کل استخوانهای بدنشان قادر به در یافت ارتعاش صداها هستند، از اینرو گروه سرود ناشنوایان مدرسه باغچهبان استثنایی شهرضا را با استفاده از شیوههای ابتکاری و خلاق به جایگاهی برتر در سطح شهر رساندم.
این مربی توانا نحوه آموزش اجرای سرود و انتقال جان کلام به ناشنوایان و تشکیل گروهی سرودی موفق را این گونه بیان میکند: روزی که کنار تخته سیاه تدریس میکردم، احساس کردم بچهها لذتی از خواندن شعر نمیبرند و خیلی سعی کردم که احساس شعر را به بچهها انتقال دهم؛ اما نشد تا اینکه ریتم شعر را با اجرا و با کمک معلمان روی دستانم آوردم و چندین ماه آموزش اشعار به دانشآموزان را پیگیری کردم و وقتی بچهها اجرا داشتند، کسی باورش نمیشد که بتوانند محتوای شعر را این قدر زیبا و با احساس با دستانشان بیان کنند.
جاوری هدف از آموزش به این کودکان را وارد کردن آنها به جامعه عادی عنوان میکند و میگوید: معلمان آموزش و پرورش استثنایی، افرادی صبور، فداکار و با والدین هم در ارتباط هستند، مسئولیت عمده این معلمان، ارائه آموزش و تمرینهای درمانی به دانشآموز است.
جامعه معلولان شهرضا را راهاندازی کردم / آموزش زبان انگلیسی و عربی به دانشآموزان روشندلاو ادامه میدهد: بازه زمانی که وارد آموزش و پرورش نشده بودم از سال ۷۴ تا ۷۹ جامعه معلولان شهرضا را راهاندازی کردم و در این دوران به مرکز بهزستی شهرضا مراجعه میکردم که متوجه وجود اتاقهای بدون کارایی شدم و از مسئولان آن اداره درخواست کردم که یکی از اتاقها را برای تدریس زبان انگلیسی در اختیارم بگذارند، البته بعضی روزها عصرها در منزل خود بدون هیچ هزینهای مکالمه زبان انگلیسی و آموزش زبان عربی، قرآن به زبان انگلیسی را برای دانشآموزان نابینا انجام میدادم و تاکنون زبانآموزان نابینای زیادی را تربیت کردهام، همچنن سعی کردم در جذب دانش آموزان به مسائل دینی و آموزش احکام نماز و روزه بسیار خلاق عمل کنم تا دانشآموزان با اشتیاق بیشتری در این مسیر گام بردارند.
این معلم فداکار که در آستانه بیست و پنجمین سال خدمت در آموزش وپرورش به سر میبرد، همچنین نویسنده کتاب بازیهای بومی و محلی است که با استقبال زیاد جامعه فرهنگی و دانشآموزان مواجه شده و حکم قهرمانی در رشته ورزشی بوچیا را نیز در کارنامه فعالیتی خود دارد، میگوید: به واسطه معلولیتم و درک متقابل درد و رنجی که این دانشآموزان متحمل میشوند و عشق و علاقه به آنها، هر روز با انگیزه بیشتری بر سرکار خود حاضر میشوم.
جاوری که خوش خلقی و حسن رفتارش زبانزد همکاران، والدین و دانشآموزان است، در ادامه از دغدغه خود برای دانشآموزان استثنایی میگوید: آرزویم فراهم شدن امکانات کافی برای دانشآموزان کم توان ذهنی و معلول است و دوست دارم شرایط کاری برای آینده آنها فراهم شود، همچنین به مدارس فنی و حرفهای مختص آنها نیاز داریم، چرا که باید در آینده استقلال پیدا کنند، دغدغه آینده آنها بزرگترین نگرانی ما و خانوادههایشان است و البته با توجه به نیازی که در آنها دیده میشود، شرایط گفتار و درمان برای آنها فراهم شود.
او میافزاید: گاهی برخی خانوادهها خسته و ناامید میشوند و صبر و تحملشان کم میشود، بنابراین براساس نیاز هر ماه جلسهای با خانواده آنها میگذاریم و سعی میکنیم با تک تک خانوادهها صحبت و به نوعی تزریق روحیه کنیم، البته راهکارهایی را پیش پای خانوادهها میگذاریم و با توجه به اینکه به اخلاق این کودکان به خوبی آگاهیم، سعی میکنیم بهترین راه حل را به آنها پیشنهاد کنیم و به آنها میگوئیم که این کودکان با دیگران هیچ فرقی ندارند و تنها پیشرفت کاریشان کمی کند است و در هر جلسه با پیشرفتهایی که از کودکان به آنها نمایش میدهیم، امید به آینده در دل خانوادهها جانی دوباره میگیرد.
این معلم ایثارگر در پایان، بدون احساس خستگی از ۲۵ سال تلاش در راه تعلیم و تربیت کودکان ناشنوا میگوید: من عاشق کارم هستم و هیچ وقت نشده که بعد از ساعتها کار احساس خستگی کنم، برای من کار با این بچهها خود زندگی است که با هر کلمه جدیدی که بچهها یاد میگیرند، دریچهای تازه از امید به رویم باز میشود، بهترین صدا برا من، صدای کودکان ناشنوایی است که میکوشند تا به همه بگویند شنواترین هستند، بهترین تصویر برای من تصویری است که کودکان نابینا با آن خدا را وصف میکنند.
کلام آخر باغبان مهربان باغچهبان که با بغضی در گلو و اشک بر زبان جاری میشود: دغدغهام آینده کودکان باغچهبان است که روزها و ماهها را در کنارشان گذراندم، همیشه به فردای آنها میاندیشم، مهم است که نگاهی ویژهتر به آنها داشته باشیم و خودمان را جای والدین این کودکان قرار دهیم، چرا که آنها هم فرزندان همین آب و خاک هستند و نیاز به رشد دارند، پس هر آنچه را که برای کودکان عادی خواستهایم و فراهم کردهایم، را باید برای کودکان با نیازهای ویژه هم فراهم شود تا شاهد پیشرفت چشمگیر آنها نیز باشیم.
گزیدهای از همراهی یک روزه ایمنا با ایران جاوری را میتوانید در اینجا مشاهده کنید.
کد خبر 749636